بسم الله العشق
سلام ، سلامی آمیخته از شهد و شرم . به روستا آمده ام ، روستایی با صفا در دامنه های کوه باخرز در شهرستان زاوه ، جوی ها پر آب روستا زمزمه کنان می گذرند و از پیچش باد در درختان سرسبز آوایی بر می خیزد و پرندگان بر شاخسار درختان آواز می خوانند ، راستی این چه زمزمه ایست و چه آوایی و چه آوازی ؟ اما انگار روستا با همهی این صفا و آواز و آوا چیزی کم دارد ، چیزی که ترنم جویبارها آن را زمزمه میکنند و...! دیروز باز جمعه بود ، چه جمعه ای !؟ اولین جمعهی ماه رجب ، جمعهی لیله الرغائب ، جمعهی برآورده شدن آرزوها ، آیا میشود که همین یک آرزویمان برآورده شود و شما بیائید ؟ شب جمعه روحانی روستا چقدر سفارش کرد به اعمال لیله الرغائب و صبح جمعه مومنین روستا در دعای ندبه چه زیبا تو را می خواندند . را ستی دیروز مناسبت دیگری هم داشت و آن سالروز شهادت جدتان امام هادی (ع) بود ، امامی که با همهی بزرگیش کمتر از معارفش گفته میشد و حتی در بین شیعیان هم به نوعی غریب بود ولی با جسارتی که یکی از شیطانکها به ایشان نمود دنیا تازه دارد ایشان را میشناسد - عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد - علما و بزرگان ما با همهی زحماتی که کشیده اند هنوز نتوانسته اند گوشهای از معارف ائمه (ع) را نه تنها برای جهانیان که حتی برای شیعیان بیان نمایند ، به امید روزی که شما بیائید و معارف کامل این امام عزیز و همهی ائمه (ع)را بصورت کامل در دسترس جهانیان قرار د هید انشاءالله ؟ این جمعه هم گذشت و نیامدی! باشد همچنان منتظر میمانیم ! پاکدلان روستایمان التماس دعای مخصوص دارند .
کوچکترین منتظرانتان 6/3/1391 روستای بیدوی