با نام و یاد خدای بزرگ
در دهه ی آخر صفرتوفیق رفیقم شد تا به زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) بروم ، در هنگام حرکت بین تربت حیدریه و مشهد حرکت کاروانهای پیاده توجه هر بیننده ای را بخود جلب می کرد ، بخصوص در هوای سرد امسال بعضا در هوای برفی و بعضا بارانی با چه عشقی در حرکت بودند ، با توجه به توفیقی که در سالهای قبل داشته ام که مدتی در جمع یکی از این کاروانها باشم و از نزدیک شاهد عشق و بعضا مشکلاتشان باشم ، در اینجا بصورت خلاصه و گذرا نگاهی دارم به این حرکت بزرگ فرهنگی ، هرچند جا دارد که به صورت گسترده و عمیق تر به بررسی این حرکت بزرگ پرداخته شود :
حرکت کاروانهای پیاده به سوی اماکن مقدس یکی از حرکتهای زیبایی بود که بعد از پایان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و برگشتن رزمندگان از جبهه ها در پهنه ی ایران اسلامی در کنار چند حرکت زیبای دیگر مثل کاروانهای راهیان نور و ... شکل گرفت و هر روز و هر سال گسترده تر می شود. البته این حرکت زیبا بصورت محدود از قبل در کشور ما وجود داشته و فکر می کنم در کشورعراق که قبور ائمه (ع ) و اماکن مقدس بیشتری قرار دارد سابقه ی دیرینه تری داشته باشد بخصوص بین نجف اشرف و کربلای معلا و ایام اربعین که آثار آن بین این دو شهر چشم هر بیننده ای را خیره می کند و امسال انگار از اوج و شکوه بیشتری برخوردار بود ، سال 1386 که توفیق زیارت کربلا و نجف نصیبم شد هنگام عبور از جاده ی نجف به کربلا این آثار که متشکل از اتاقکهای گلی و سرویسهای بهداشتی مخروبه مانندی بود و بر دیوار آن نوشته بود موکب .... ! که انگار نام قبیله و طایفه ای که در آن محدوده ساکن بوده و وظیفه ی پذیرایی از زائران را بر عهده دارند ، برای من که اولین بار توفیق این سفر را داشتم جای سوال بود ، سوالی که شاید برای خیلی از زائران پیش آمده باشد . ولی در کشور ما بطور گسترده بعد ازدوران دفاع مقدس ، بصورت یک حرکت فرهنگی خودخوش آغاز شد و بعد از چند سال چنان مورد استقبال مردان و زنان مومن و بخصوص جوانان قرار گرفت که امروزه به یک حرکت بزرگ و مداوم و بنوعی می توان گفت به یک فرهنگ تبدیل شده است . وقتی سوار بر اتوبوس و یا وسیله نقلیه شخصی از کنار این کاروانها عبور میکنیم شاید حرکت ساده ای بیش به ذهنمان نرسد که با دو نگاه متفاوت می توان به آن نگاه کرد ، عده ای آن را حرکتی زائد می دانند و فکر می کنند در هنگامه ی وجود وسائل پیشرفته نیازی به آن نیست و شاید افراد بیکاری هستند که چند روز از وقت خود را هدر می کنند و... و در نگاه دیگر کسانی که تاثیر فرهنگی حرکت بیشتر در نظرشان جلوه می کند و آرزو می کنند کاش در کنار کاروانیان می بودند و برایشان دستی تکان می دهند و التماس دعایی می گویند. ولی اگر چند روزی همراه این کاروانیان باشی متوجه می شوی ، این حرکت چندان هم ساده نیست و ضمن سختی های زیاد آنهم در چند روز متوالی و بعضا شبها و روزهای سرد و گرم سال که در همان ساعات اولیه پاها آبله می زند و ... بخصوص در جاده های پرتردد و پرخطر... (بقول یکی از مسئولین کاروانها یکی از معجزات این است که در طول چندین سال حرکت کاروان اتفاقی برای آنها نیفتاده است ) آنچه مسلم است اینکه این حرکت امروزه به یک حرکت بزرگ تبدیل شده است و هر حرکت بزرگ نیاز به آسیب شناسی و برنامه ریزی دارد. هرچند این کار نیاز به تحقیقی میدانی و گسترده دارد ولی با توجه به اینکه چند سال سال پیش توفیق چند روز همراهی با یکی از این کاروانها را داشتم و در سالهای بعد نیز بصورت عبوری نظاره گر آنها بوده ام در اینجا بصورت خیلی خلاصه به بعضی از این موارد می پردازم : این کاروانها متشکل از دو گروه افراد ثابت و متغیر می باشند ، افراد ثابت بیشتر مسئولین و بانیان کاروانها و تعدادی افراد که هرساله کاروان را همراهی می کنند و افراد متغیر بیشتر جوانهایی هستند که یک یا چند سال همراه کاروان بوده و در سالهای بعد بعلت قبولی در دانشگاه و گرفتاریهای دیگر نمی توانند کاروان راهمراهی کنند و هرساله داوطلبان و نوجوانان دیگری جای آنها را می گیرند ، از نظر سخت افزاری سازماندهی و پشتیبانی و برنامه ریزی اولیه و هماهنگی برای مکانهای خواب و استراحت و پذیرایی در بین راه و بخصوص حرکت در کنار جاده های پر خطر و از نظر نرم افزاری و فرهنگی ، نیز پذیرش افراد با انگیزه و تدارک برنامه های فرهنگی و همچنین پوشش و نوع حرکت کاروان در طول مسیر که بخصوص در معرض دید افراد سوار بر وسائل نقلیه با طرز فکر و دیدگاههای مختلف از مواردی است که می توان به آن اشاره کرد . در این باره ضمن اینکه برمسئولین کاروانها می باشد که در پذیرش و توجیه افراد دقت بیشتری نموده و بهترین برنامه ها را برای کاروانیان تدارک ببینند بر مسئولین محلی نیز لازم است که بعنوان یک حرکت فرهنگی توجه بیشتری به آن بنمایند کما اینکه بعضا بخصوص برای کاروانهای پیاده ای که بیشتر در ایام شهادت امام رضا (ع) عازم مشهد می باشند مسئولین آستان قدس رضوی اقداماتی نموده اند که بعضی از این اقدامات مثل برپایی ایستگاههای صلواتی بصورت خودجوش توسط خادمین حرم مطهر انجام شده و حتی در مسیر راه زائر سراهایی نیز احداث گردیده و در دست احداث می باشد ولی یکی از اقدامات ضروری شاید ساختن جاده ای هرچند باریک در کنارجاده های اصلی در مناطقی که زائرین بیشتری در کنار جاده های اصلی حرکت می کنند می باشد که کاروانها مجبور نباشند از جاده ی اصلی که خطراتی برای زائران و بعضا مزاحمتهای ترافیکی برای وسایل نقلیه دارد ایجاد نمایند ضمن اینکه این جاده ها می تواند در طول سال مورد استفاده ی موتور سواران و دوچرخه سواران قرار گیرد و ...
البته خوشبختانه زائرسراهای خوبی در کنار جاده ها ساخته شده که مورد استفاده ی همه قرار می گیرد و ... از نظر فرهنگی نیز یادم می آید در تحقیقی که چند سال پیش در همین مورد انجام دادم یکی از کاروانهای اولیه و شاید اولین کاروانی که از یکی از شهرستانهای استان یزد این حرکت را آغاز کرده بود برای افراد شرایط سختی را گذاشته بود ، از جمله آن شرایط داشتن حساب خمسی سال و ارائه ی رسید آن به مسئولین کاروان. بر این اساس لازم است مسئولین کاروانها برای پذیرش افراد حداقل شرایطی را قائل شده و مانع حضور بعضی افرادی بعضا بی مسئولیت شوند که فقط بر اساس احساسات و یا منظورهای دیگری همراه کاروان ها می شوند و با بعضی حرکات ناشایست موجب وهن کاروانیان می گردند . و همچنین لازم است برای سازماندهی بهتر کاروانها مرکزی البته مردمی و خودجوش بوجود آید . تا با برنامه ریزی و ساماندهی بهتر این حرکت بزرگ فرهنگی هرچه پربارتر و مفیدتر گردد . به امید قبولی زیارت همه ی زائران . حسین میرزابیگی شهرری