در وادی سیاست 3 جریانات سیاسی در یک نگاه
آنچه در نگاه اول به جریانات سیاسی به چشم می خورد وجود جریانات مختلف در یک حکومت می باشد ، که بعضی از این جریانات موافق عملکرد حکومت می باشند و بعضی مخالف آن ، که در نهایت این جریانات به دو جریان موافق و مخالف ختم می شود و البته با نامهای متفاوت که بیشتر به چپ و راست معروف می شوند که معمولاً جریان چپ مخالف و جریان راست موافق وضع موجود می باشند، هر چند این جریانات در غرب معمولاً به دو جریان لیبرالیستها ( راست ) و سوسیالیستها (چپ) اطلاق می شود ولی جالب است بدانیم این چپ و راست ریشه در فرهنگ ایرانی و حکومتهای پادشاهی گذشته ی آن دارد که همیشه وزیر دست راست مجبور بوده است با آنچه قبله ی عالم می گفته موافق باشد ولی برای ظاهر سازی وزیر دست چپ لازم بوده است کمی مخالفت کند و ... بهر حال این جریانات از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نیز وجود داشته و حتی گذشته از جریانات معاند با انقلاب اسلامی در درون جریانات طرفدار انقلاب اسلامی نیز موافقان و مخالفان حضور داشته اند که از قدیمی ترین این جریانات گذشته از جریاناتی مثل فدائیان اسلام و هیئت های مؤتلفه و ... می توان به حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اشاره کرد با این تفاوت که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از ابتدای تشکیل از به هم پیوستن گروهای مختلفی از مبارزین بوجود آمده ولی حزب جمهوری اسلامی بعد از تشکیل در درون خودش به جریان راست و چپ تقسیم شده است که آنچه امروز در جریانات سیاسی کشور دیده می شود ادامه ی همان جریانات به اضافه ی جریانات دیگری مثل جامعه ی روحانیت مبارز و مجمع روحانیون و ... می باشد که امروز بطور اخص تحت عنوان دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب شناخته می شوند . البته خودم معتقد به دو جریان ماورا و ماتحت این دو جریان نیز می باشم یکی جریان ارزشی و ولایی که هرچند بعضی ها آن را به نوعی منتصب به همان جریان اصولگر می دانند ولی متاسفانه امروز در جریان اصولگرا افرادی مشاهده می شوند و خودشان را منتصب به این جریان می دانند که فقط اصولی را که خودشان قبول دارند اصول انقلاب می دانند و تا جایی با این جریان همراهند که این اصول به نفع آنها باشد و اگر پایش بیافتد راحت این اصول را فدای خودشان می کنند ولی جریان ولایی و ارزشی که ماورای این جریان است هیچ چیز را برای خودشان نمی خواهند و در هر حال حاضرند خودشان را فدای ولایت و ارزشها نمایند که نمونه های عالی آن شهیدان بودند و از آن طرف جریان چهارمی که به هیچ چیز پایبند نیست و اصلاً این انقلاب را قبول ندارد که بخواهد به اصلاح آن فکر کند ولی به گونه ای خودشان را در طیف اصلاح طلبان به حساب می آورند مثلاً جریانی تحت عنوان ملی – مذهبی ها ، که با توجه به عنوانی که بر خود نهاده اند در جای خود به بررسی آن می پردازم .ادامه دارد ...