از آخرین نوشته ام بیش از یک ماه می گذرد، دراین مدت اگرچه فرصت نوشتن ازمن گرفته شد ولی توفیق دو سفر رفیقم گشت، دو سفر معنوی ، دو سفر عاشقانه ، در سفراول به کربلا نرفتم به مشهدالرضا (ع) رفتم و در سفر دوم به مکه نرفتم به فکه رفتم! و در هر دو سفر دعاگو و نایب الزیاره ی دوستان . سفر اول سفر ماهانه ام می باشد که از وقتی مقیم تهران شده ام سعی کرده ام هر ماه به بهانه ای به دیار آشنا بروم و به دیدار دوست که دلم کبوتر است ، اگر نه کبوتر حرم ، کبوتر چاهی ، که دوسالی توفیق دانه چینی با کبوتران حرم را داشته و بدجوری به آن عادت کرده و سفر دوم سفر سالانه ام که چندسالی است با نظر لطف دوستان شهیدم ، توفیق خدمتگذاری و روایتگری نصیبم شده و هر سال نیمه ی اسفند با تعدادی از دوستان بار سفر می بندیم و تا نیمه ی فروردین میهمان شهدائیم و خادم و میزبان میهمانان شهدا و گه گاهی در مواقعی دیگر با کاروانهای دانش آموزی و دانشجویی و امسال بعد از سفری که اوایل اسفند با دانشجویان پزشکی مشهد داشتم که بسیار جالب بود بخصوص ( کمیل در شلمچه و ندبه در معراج ) ش و ... بیست و دوم اسفند با دانشجویان سمنانی دوباره راهی دیار نور شدم و بعد از چها روز همراهی با آنها به یاران خراسانیم در اردوگاه ثامن الائمه (ع) پیوستم و هنگام برافراشتن پرچم سبز حرم رضوی در کنارشان بودم و برای چند کاروان روایتگری کردم ، لحظه ی تحویل سال را مثل بیشتر سالها در کنار دانشجویان شهید در هویزه بودم و امسال بر مزار شهید مجید کریمی ثانی ، همراه دوست مشترکمان حاج احمد سعادتمند که قرار بوده است با مجید اعزام شود ولی فرماندهی وقت مانع اعزام ایشان می شود تا بماند و امروز فرمانده و راهنمای ما راویان خراسانی باشد و ... و سیزده بدر را در آخرین روز سفرم همراه با کاروان همشهریانم از شهرستان زاوه (شهری جدا شده از تربت حیدریه ) در دهلاویه و فکه و فتح المبین و ... و چند بار حضور و زیارت و روایتگری در شرهانی و فتح المبین و فکه و چزابه و دهلاویه و هویزه و هور و طلائیه و زید و شلمچه و اروند و آبادان و خرمشهر و بخصوص معراج شهدا ، معراجی که امسال با شهیدان بیشتری به استقبال مهمانان خود آمده بود و چه میزبانان خوبی بودند شهدا ، شهدایی که هنوز خانواده هایشان چشم براهشان بودند و آماده ی پذیرایی از آنها و شاید شهیدانی بودند که قبل از آنکه خانواده هایشان به استقبالشان بیایند ، آنها به استقبال خانواده هایشان آمده بودند ... ! و در برگشت قرار بود با قطار برگردم که ترجیح دادم با اتوبوس بیایم و توفیق زیارت قم و جمکران و ...و نمی گویم جای دوستان خالی که حضورشان را حس می کردم ، چه اگر احیانا جسمشان نبود دلشان آنجا بود ... خداکند رهروان خوبی برای شهدا و یاران خوبی برای امام شهدا باشیم
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با سلام می گویند چند دلیل برا اصلح بودن فلانی ... ! می گویم فقط یک دلیل برای اصلح بودن دکتر جلیلی آنهم اینکه دشمنان از آمدن دکتر جلیلی می ترسند و می گویند باید کاری کنیم که جلیلی نیاید نه کس دیگر !