با نام و یادخدا
به استقبال سخنان آگاهانه و دردمندانه ی امروز مقام معظم رهبری
آنچه کردند این خواص عین خطاست
هم به مردم هم به آقا این جفاست
گر چه سخت است صبر اما رهبرا
آنچه تشخیص شماست تکلیف ماست !
الهم عجل لولیک الفرج...
تکلیف
شنبه 91/11/28 — حسین میرزابیگی
با نام و یادخدا به استقبال سخنان آگاهانه و دردمندانه ی امروز مقام معظم رهبری آنچه کردند این خواص عین خطاست هم به مردم هم به آقا این جفاست گر چه سخت است صبر اما رهبرا آنچه تشخیص شماست تکلیف ماست ! الهم عجل لولیک الفرج...
ایام الله
یکشنبه 91/11/22 — حسین میرزابیگی
بانام و یاد خدا تلاوت صبحگاه قرآن مجید گذشته از ثوابی که برای آن ذکر شده و حلاوت و شیرینی خاصی که دارد، بعضی مواقع آنچنان با هنگام تلاوت و یا موضوعی که آن هنگام ذهن تلاوت کننده درگیر آن است مطابقت دارد که انسان اگر با نگاهی دیگر به آن بنگرد ، اعجاز قرآن را در تلاوت آن نیز کاملاٌ احساس می کند و این مهم برای این حقیر بارها پیش آمده است ، امروز 22 بهمن است ، روزی که انقلاب اسلامی بر طاغوت پیروز شد و امام راحل آن را یوم الله نامید و من در ادامه ی تلاوت روزانه ام امروز صبح به سوره ابراهیم(ع) رسیدم که انگار پنجمین آیه ی این سوره ، یادآور این روز فرخنده است : و لقد ارسلنا موسی بأیاتنا ان اخرج قومک من الظلمت الی النور و ذکرهم بایام الله ان فی ذالک لأیات لکل صبارشکور « ما موسی را با آیات خود فرستادیم ( و دستور دادیم ) قومت را از ظلمات به نور بیرون آر و « ایام الله » را به آنان یادآوری کن، در این نشانه هایی است برای هر صبر کننده شکر گزار.» قرآن کریم ، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی و در این یوم الله ، ما با دلی پر درد از بعضی مسئولین نابخرد ! اما به عشق اسلام و امام و ولایت ، می آئیم و می خروشیم مثل کارون ! مثل کرخه ! مثل اروند !
دریای انقلاب
شنبه 91/11/21 — حسین میرزابیگی
با نام و یاد خدا دریای انقلاب یا انقلاب دریا فرقی نمی کند آنچه مهم است خیزش امواج است و کوبندگی آنها امواجی که کفها و ناخالصیها را به کنار می زند و زلالیها را نمایان می سازد دریا در هنگامه هایی خاص جزر و مد دارد و انقلاب نیز و دهه ی فجر زمانه ی اوج امواج است... و 22 بهمن هنگامه ی طولانی ترین مد است به مدد خورشید ولایت و ما قطره هایی هستیم که در 22 بهمن دریا می شویم دریایی توفنده و کوبنده چه خوش قطره هایی که دریا شدند و مانند دریا شکوفا شدند جهان را گرفته است امواج ما شهیدان خورشید فردا شدند حدیث ورزشی فتح فاو
شنبه 91/11/21 — حسین میرزابیگی
با نام و یاد خدا ورزش و ارزش 2 بیستم بهمن مصادف با سالگروزعملیات پیروزمند والفجر8 در سال 1364می باشد ، پنجشنبه گذشته توفیق نصیبم شد تا همراه دانشجویان در منطقه ی جنوب سری هم به اروند بزنیم ، به همین مناسبت به بررسی گوشه ای از این عملیات از منظری دیگر می پردازم ، یادآوری می شود این مقاله قبلا در همایش ورزش و دفاع مقدس برگزیده و در مجموعه مقالات آن همایش به چاپ رسید ،می گویم حدیث ورزشی فتح فاو و از آن دو منظور دارم ، اول تبیین بعضی از احادیث پیامبرعظیم الشان اسلام (ص) و جلوه های مشهود آن در فتح فاو و دیگر جنبه های ورزشی و بخصوص کاربرد نمایان و آشکار دو ورزش امروزی و به اصطلاح المپیکی در این عملیات بزرگ ، و اما آن حدیث معروف همان است که از حضرت رسول اکرم (ص) بسیار نقل نموده اندکه : ((علمو ابناءکم السباحه والرمی ( من لایحضرالفقیه) به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید)) و آن دو ورزش معروف که در این عملیات از آنها کمال استفاده بعمل آمد نیز عبارتند از : 1 ـ شنا ( نقش مهم غواصان در این عملیات ) 2 ـ تیر اندازی ( آتش پر حجم توپخانه ) البته چند حدیث دیگر نیز با این مضمون از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که به آنها اشاره می کنیم ، در این مقال ابتدا چند نمونه از این احادیث را بینان نموده و سپس به بررسی ورزشهای شنا و تیراندازی و نقش آنها در جنگ می پردازیم : احادیث ورزشی و اما حدیث ورزشی فتح فاو همان حدیث معروف از پیامبر اکرم (ص) می باشد که می فرمایند : علمو ابناءکم السباحه والرمی ( من لایحضرالفقیه) به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید، همچنین دهها حدیث دیگر با این مضمون وجود دارد که در آنها بیشتر بر شنا و تیر اندازی تاکید شده است و می توان گفت ورزشی ترین حدیثی که از پیامبر (ص) نقل شده است همین حدیث می باشد .در احادیث دیگر یا به شنا و تیر اندازی اشاره شده است و یا به شنا و تیر اندازی برای مردان و نخ رشتن برای زنان . برای آگاهی بیشتر در اینجا به چند مورد از این احادیث اشاره می کنیم ، بدان امید که سرآغازی باشد برای تحقیقی گسترده تر در این زمینه : 1 ـ علمو ابناءکم السباحه والرمی ( من لایحضرالفقیه) به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید. 2 ـ احسب اللهو الی الله تعالی اجراء الخیل والرمی ( نهج الفصاحه ) بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیر اندازی است . 3 ـ ما تشهد الملائکه من لهوکم الا الرهان و النضال ( نهج الفصاحه ) فرشتگان از بازیهای شما جز در اسب دوانی و کشتی حضور نمی یابند 4 ـ علموابناءکم السباحه و الرمی والمراه المغزل ( نهج الفصاحه ) فرزندان خویش را شنا و تیر اندازی بیاموزید و زنان را نخ رستن 5 ـ خیر لهو المومن السباحه و لهوالمراه المغزل (نهج الفصاحه ) بهترین سرگرمی برای مومن شنا است و بهترین سرگرمی برای زن نخ ریسی است ( البته در دو حدیث اخیر که ضمن بیان تیر اندازی و شنا برای مردان ، برای زنان نخریسی توصیه شده لازم به ذکر است که نخ ریسی بصورت سنتی از ابتدای ریسیدن پشم تا هنگام تهیه ی پارچه و بخصوص بافتن آن با دستگاههای بافندگی قدیم یک ورزش کامل می باشد که در آن پا و سر و گردن و دیگر اعضای بدن کاملاً در حال ورزش می باشند ضمن اینکه از طرفی ورزشی کاملاً خانگی می باشد و از طرف دیگر ورزشی کاملاً اقتصادی . ) و اما معنا و مفهوم احادیث بالا آنقدر واضح است که ما را بی نیاز از هر توضیحی می نماید . شنا : یکی از ورزشهایی که در عملیاتهای رزمندگان اسلام نقش ویژه ای داشت ورزش شنا بود ، از این ورزش که در احادیث و روایات نیز بر آن تاکید شده و امروزه در سطح جهان هم بعنوان یک ورزش بین المللی و المپیکی مطرح است ، در مناطق عملیاتی آبی و آبی ـ خاکی استفاده خوبی به عمل میآمد و صحنه هایی به وسیله آن خلق شد که اولاً در طول جنگهای دنیا سابقه نداشت ( چون یکی از موانع طبیعی در مقابل دشمن رودخانه می باشد و همین رودخانه در اینجا بعنوان یک راهکار انتخاب شده و به وسیله ی شنا از آن عبور کرده اند و دوماً در طول مسابقات ورزشی دنیا بخصوص در ورزش شنا سابقه نداشته که سه هزار شناگر آنهم شبانه با هم وارد آب شوند و به شنا بپردازند … از ورزش شنا در عملیاتهای مختلفی استفاده شده است ، از جمله در تصرف اسکله های الامیه و … ولی اوج آن در همان عملیات والفجر8 و فتح فاو بوده است که در اینجا به بررسی مختصر ی از این دو عملیات می پردازیم : یکی از عملیاتهایی که توسط نیروی دریایی سپاه برای تصرف اسکله الامیه عراق انجام شد . این اسکله با مرز خشکی ما حدود 25 کیلومتر فاصله دارد ، عراق علاوه بر نصب رادار بر روی این اسکله نیرو هم مستقر کرده بود و بوسیله ی آن تا جزیره ی خارک که مرکز ثقل فعالیتهای اقتصادی کشورمان بود را کنترل می کرد برای اینکه بتوانیم اسکله های البکر و الامیه را منهدم یا تصرف کنیم چند بار تلاشهایی صورت گرفت ، با اطلاعات موجود ، عملیات طرحریزی شد و تنها راهی که برای عملیات وجود داشت این بود که برادران از نقطه صفر مرزی حدود 15 کیلومتر شنا می کردند ، در صورت ضرورت دوباره برمی گشتند . ما تقریباً حدود 160 نفر را در قالب یک گردان آموزش داده بودیم که باید با شنا کردن می رفتند و به اسکله می رسیدند و اولین درگیریشان هم با سرنیزه بود نه با تفنگ و از زمانی که اسکله را تصرف کردند تا آخر یک نفر هم تلفات ندادند . (ازسخنان سردار علایی در اولین همایش علمی ورزشی و تربیت بدنی نظامی ص 7ـ8 ) و اما اوج ورزش شنا در عملیات والفجر 8 و فتح فاو بود ، گفته ها و نوشته های فرماندهان و خاطرات رزمندگان ، گوشه هایی از آن را بیان می کند … نمونه ی دیگر در عملیات والفجر 8 بود . در عملیات والفجر 8 ما باید از رودخانه اروند عبور می کردیم و به آن طرف می رفتیم و باید طوری به آنسوی رود می رفتیم که عراقیها نفهمند … حال قبل از بیان گفته ها و خاطرات فرماندهان و رزمندگان از این عملیات بهتر است برای روشن شدن مطلب نگاهی گذرا به وضعیت منطقه ی عملیاتی و رودخانه ی اروند داشته باشیم : الف : چرا منطقه ی اروند ؟ در این باره در کتاب فتح فاو می خوانیم : تصمیم گیری در زمینه ی عملیات در اروند ، پس از بررسی های زیاد و استفاده از تجربیات گذشته و بکارگرفتن تدابیر مهم نظامی انجام شد . بی تردید برای دست زدن به چنین حمله ای رعایت حداکثر دقت و ظرافت از ضروریات یک تک گسترده و حساب شده ی نظامی است … ( نبرد فاو ص 17) و در کتاب از خرمشهر تا فاو می خوانیم : طراحان و دست اندرکاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای اجرای عملیات والفجر 8 ، به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی منطقه ، وضعیت کلی دشمن ، وجود رودخانه اروند و … مشکلات و معضلات عدیده ای را رویاروی خود داشتند که در نهایت با در نظر گرفتن عوامل و پارامترهای مختلفی از جمله : ارزش نظامی _ سیاسی زمین منطقه ، عدم وجود سابقه ی عملیات در عبور از رودخانه ی عریض و جزر و مد بالا ، عدم هوشیاری دشمن و امکان پدافند و نگهداری منطقه ، منطقه ی فاو را در مقایسه با سایر مناطق عملیاتی ترجیح دادند . (از خرمشهر تا فاو ص159) ب : آشنایی با منطقه ی اروند : به نبرد فاو می توان از زوایای متفاوتی نگاه کرد و آن را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد . ، در میان تاکتیکهای مختلف عملیاتی شیوه های گوناگون رزم ، عملیات آبی ـ خاکی ، خصوصاً عبور از رودخانه پیچیده ترین نوع تحرکات نظامی است ، آنهم رودخانه ای با مشخصات اروند ، پس لازم است برای آشنایی بیشتر با عملیات ولفجر 8 و نقش شنا در آن شناخت اندکی از اروند داشته باشیم ، اروند رود رودخانه ای است که از بهم پیوستن دو رود دجله و فرات ( شط العرب ) که از عراق می آیند و رودخانه ی کارون ایران ، بوجود می آید و قسمتی از خط مرزی ایران را تشکیل می دهد ، حرکت آن از شمال به طرف جنوب است تا به خلیج فارس می ریزد ، عرض این روخانه از 500 تا 2000 متر متغیر است ، آب رودخانه اروند که از دریا تاثیر می پذیرد عمدتاً دارای دو حرکت جزری ( کاهش ارتفاع آب و حرکت آن به طرف خلیج فارس ) و مد ( افزایش ارتفاع آب و حرکت آن از دریا به سمت رودخانه ) می باشد که مجموعاً در طول شبانه روز ، چهار بار تکرار می گردد . آغاز و پایان جزر و مد دارای مشخصات ویژه ای می باشد ، چنانچه در یک زمان شدت جریان آب در ساحل ، وسط ، سطح و عمق رودخانه متفاوت است … ارتفاع آب در عمیق ترین قسمت رودخانه به 25 متر می رسد و اختلاف ارتفاع در پائین ترین حالت جزر و بالاترین حالت مد به 5/3 متر می رسد . لازمه عبور از چنین رودخانه ای انجام محاسبات دقیق بر روی جریانات آب ، اتخاذ تاکتیکهای مناسب و … می باشد ( از خرمشهر تا فاو ) ج : فرماندهان چه می گویند ؟ برای عبور از چنین رودخانه ای لازم است که نیروها آموزشهای ویژه ای ببینند ، از جمله آشنایی با شنا ـ قایقرانی و … مهمترین و شاید اساسی ترین نوع آموزش که بیش از هر چیز دیگر نیروها را در فشار قرار داده ، آموزش غواصی است ، در برخی یگانها حدوداً از 5 یا 6 ماه قبل از عملیات این نوع آموزش را شروع کرده بودند … تمرین غواصی آنچنان اوج می گیرد که در طول روز نیروها اوقات زیادی را در آب بسر می برند و در شرایط مختلف جریان آب رودخانه به مانور می پردازند با اینهمه نیروهای غواص هرگز ابراز خستگی نمی کنند … (نبرد فاو ، ص21) بهر حال با این شرایط و پس از آموزشهای لازم نیروها برای عملیات آماده می شوند …. غواص ها پس از پوشیدن لباس مخصوص و صرف شام و اقامه نماز در نقاطی از حاشیه ساحل اروند ، در انتظار ورود به آب نشسته اند . همه امید فرماندهان به این پیشتازان است و رمز اصلی پیروزی عملیات در دست آنهاست … ذره ای سستی و ترس در جمع غواصان دیده نمی شود . جمعی از آنها ، با گونه های سرخ و لهجه ی غلیظ روستائیشان با میانگین 20 سال سن که اکثراً آثاری از محاسن در صورتشان نیست جلب توجه می کنند … حدود ساعت 8 بعد از ظهر 3000 رزمنده غواص در طول جبهه عملیاتی پا به آب اروند می گذارند … (نبرد فاو ص55) اولین گروه ها با شنا و غواصی از موانع عبور کردند و به خط دشمن رسیدند … و سرانجام عملیات والفجر 8 در ساعت 10/22 مورخه 20/11/1364 با رمز مقدس یافاطمه الزهرا ، یافاطمه الزهرا ، یا فاطمه الزهرا … با صدای برادر محسن رضایی آغاز می شود و عملیاتی که غواصان در آن خط شکن بودند و نقش اصلی را به عهده داشتند و ورزش شنا در آن عینیت و کارایی خود را نشان می دهد … یگانهای نیروی زمینی سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش طرح ریزی شده و شلیک بیش از هزاران گلوله ، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر آغاز و مبادرت به شکستن خط کردند . (از خرمشهر تا فاو ص 186 ) نقش توپخانه و تیر اندازی در جنگیکی دیگر از ورزشهایی که در احادیث به آن اشاره شده است ، تیر اندازی می باشد ، اگر چه تیر اندازی در صدر اسلام محدود به تیر و کمان بوده و امروز امکانات گسترده ای برای آن فراهم شده ولی یکی از معانی تیر ، گلوله ای که از دهانه ی توپ شلیک می شود ، می باشد ( فرهنگ فارسی عمید )و شعار نیروهای توپخانه در دفاع مقدس رمز آیه شریفه ( مارمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ) بود یعنی هنگامی که تیر انداختی تو تیر نینداختی بلکه خدای تو تیر انداخت ( قرآن کریم ) ، و اگر چه تیراندازی عمومی با تفنگ از اصول و بایسته های اولیه ی جنگ و دفاع می باشد ولی تیر اندازی و شلیک با توپ اولاً ، نیاز به تخصص خاصی دارد که از عهده ی هرکسی برنمی آید ، دوماً از تحرک بالایی برخوردار است که جنبه ی کاملاً ورزشی داشته و به ورزیدگی خاصی نیاز دارد و اما این نوع تیر اندازی تاثیر عجیبی در صحنه های نبر دارد و شاید از همین نظرها بوده که بعنوان مصداق آن آیه ی شریفه گرفته شده و می توان آن را یکی از مصداقهای احادیث شریف هم دانست ، از طرفی نام توپ و توپخانه نیز تشابه عجیبی با اصلی ترین وسیله ی ورزشهای امروزی یعنی توپ دارد و یادآور ورزش می باشد . البته به این مقوله در مقاله ای جداگانه ای پرداخته ام .در اینجا اشاره ای مختصر به این موضوع می نمایم . از توپ و توپخانه در صحنه های نبرد استفاده ی گسترده ای می شود هم در هنگام دفاع و هم در هنگام نبرد که شاید بیشترین استفاده ی آن همان اجرای آتش تهیه در قبل از هر عملیات باشد ولی از آنجا که از آتش توپخانه در عملیات فتح فاو استفاده ی فوق العاده ای شد و بخصوص در کنار شنای غواصان دلاور این آتش تیر اندازی توپخانه بود که با قطع عقبه ی دشمن راه برای رزمندگان پیاده هموار کرد ، در اینجا به بررسی مختصری از آن می پردازم . در این باره در کتاب (ازخرمشهر تا فاو ) می خوانیم : در جریان حملات دشمن در محورهای ساحلی و میانه ، آتش توپخانه نقش ویژه ای را در انهدام و عقب زدن نیروهای دشمن داشت ، زیرا نیروهای آنها از آخرین نقطه ی عقبه ی خود که از محور ام الرصاص عبور می کردند تا خط تماس در فاو زیر دید و تیر نیروهای خودی قرار داشتند . شدت آتش خودی بر روی دشمن به حدی بود که تاب و توان مقاومت را از آنها سلب می کرد ، نیروهای عراقی که در طول پنج سال جنگ با چنین آتشی کمتر مواجه شده بودند به شدت روحیه ی خود را باخته ، بطوری که فرمانده ی یکی از تیپهای دشمن می گوید : آتش توپخانه ی دشمن وسیع و بسیار سنگین و موثر است … ( از خرمشهر تا فاو ) سردار زهدی فرمانده سابق توپخانه نیروی زمینی سپاه می گوید : در عملیات والفجر 8 بیش از 50 گردان توپخانه را به کار گرفتیم و با توجه به اینکه طبیعت زمین این برتری را به ما داده بود ، یعنی نیروهای دشمن مجبور بودند در جاده ای که به موازات اروندرود بود حرکت کنند و خودشان را از بصره به فاو برسانند و با آتشی که در طول این جبهه برقرار کردیم یگانهای دشمن بعضاً تا سه چهارم توان خودشان را از دست می دادند … در این عملیات توپخانه سپاه با سازماندهی مناسب و بکارگیری روشها و تاکتیکهای خوب با حداکثر توان خودش توانست به بهترین وجهی پشتیبانی آتش را پشت سر گذارد که در اذهان فرماندهان سپاه ، عملکرد توپخانه در والفجر 8 بعنوان یک خاطره ی بسیار شیرین و شگفت انگیز بماند . (مصاحبه با سردار زهدی ) . همچنین در کتاب آشنای آسمان می خوانیم : در عملیات والفجر 8 دشمن باید از بصره حرکت می کرد و می آمد فاو تا با ما بجنگد ، همینکه نیروها و ماشینهای عراق چند کیلومتر از بصره فاصله می گرفتند توپخانه ی ما روی سر آنها آتش می ریخت ، عراقی ها تا به خط فاو برسند متلاشی و تار و مار شده بودند چون در حدود 100 کیلو متر عقبه ی دشمن زیر آتش توپخانه بود (آشنای آسمان ص81 ) سردار زهدی یکی از عوامل پیروزی عملیات والفجر 8 را ابتکارات تخصصی و اندیشه نظامی شهید شفیع زاده ، فرمانده توپخانه ی نیروی زمینی سپاه می داند ( آشنای آسمان ص82 ) البته سخن در باره ی توپخانه بسیار است که در مقاله ی دیگری به بررسی از جنبه های دیگر خواهم پرداخت … نتیجه : آنچه در این مقاله در پی بررسی آن بودم ، این بود که : اولاً در باره ی ورزش احادیث فراوانی از ائمه (ع) به ما رسیده است که در اینجا به چند نمونه از آن اشاره شد . دوماً بعضی از احادیث ورزشی در دفاع مقدس هم کاربرد بسیاری داشته اند که در اینجا به آن اشاره شد . سوماً اسلام بیشتر ورزشهایی را تشویق می کند که علاوه بر جنبه ی تفریحی و سلامتی کاربردهای مفید دیگری هم داشته باشد که یکی از این کاربردها ، کاربرد دفاعی آن می باشد که لازم است بیشتر مورد توجه و تحقیق قرار گیرد … انشاء الله .
درد قطعنامه
شنبه 91/11/7 — حسین میرزابیگی
بسم الله الفاسم الجبارین ، بسم رب الشهداء و الصدیقین ( به نویسنده ی محترم « پشت پرده قطعنامه» و دیگر جوانان اهل درد !) با پسرم در اتاق نشسته ایم و هر دو مشغول مطالعه ایم ، پسرم خودش را برای کنکور آماده می کند و من خودم را برای حضور در سرزمینهای نور ، برای روایتگری ، کتاب « از آغاز تا پایان » را می خوانم ، تقریبا در صفحات آخر کتاب هستم ، به قسمت قطعنامه رسیده ام ، دوباره بغض گلویم را گرفته است ، چشمهایم می سوزد ، کمی با چشمهایم ور می روم ، پسرم می گوید : پدر چرا عینک نمی زنی ؟ اینجوری چشمهایت درد می گیرد ، نمی توانم بغضم را کنترل کنم، اشکهایم جاری می شود ، می گویم پسرم ، درد چشم نیست ، درد قطعنامه است ! نمی دانم چرا ما رزمندگان و بخصوص راویان دفاع مقدس ، هشت سال دفاع را با غرور مرور می کنیم ولی وقتی به قطعنامه می رسیم غرورمان می شکند و بغضمان می ترکد و اشکمان جاری می شود و آثار جام زهری را که امام راحل نوشیدند با تمام وجود احساس می کنیم ... نه می خواهم غلو کنم و نه خدای نخواسته قصد ریا دارم ، که الحمدالله نیازی به هیچکدام از اینها ندارم و نداریم ، این درد من تنها نیست ، درد همهی آنهایی است که درد دفاع دارند ، درد تعهد دارند ، درد عشق دارند ، درد دین دارند و در یک کلام درد ولایت دارند ، .... برین بپرسین ، از آنهایی که آنزمان خبر پذیرش قطعنامه را شنیدند ، بخصوص آنهایی که آنروز ها در جبهه بودند ، ببینید چه دردی کشیدند ! ببینید چه دردی می کشند ! ( ...جماعت یه دنیا حرفه بین دیدن و شنیدن - برین از اونا بپرسین که شنیده ها را دیدن ...) ما به پشت پرده کاری نداریم چرا که مطمئنیم بنا به مضمون صحبتی از شهید دیالمه ( این انقلاب مثل دریا می ماند ، مواج و خروشان کفها را بیرون می ریزد و آنهایی را که غش داشته باشند رسوا می کند ) که مگر تا بحال نکرده است ! به روی صحنه کار داریم ، به آنچه دیدیم ! به آنچه می بینیم ! به اینکه در همان روزها به قول رزمندگان بعضی حرفهایی را که حضرت امام در رابطه با جنگ می گفتند فقط صدام خوب عمل می کرد ! به اینکه مسئولین خوب به حرفهای امام خمینی (ره) عمل نکردند ، به اینکه مسئولین خوب به حرفهای امام خامنه ای عزیز عمل نمی کنند ! مگر امام نمی گفتند امروز جنگ در اولویت است ، مسئولین آنزمان چقدر جنگ را در راس امور قرار دادند ، به دو نمونه اشاره می کنم یکی در رابطه با نیرو و دیگری در رابطه با امکانات. در رابطه با نیرو ، مگر امام راحل نگفتند ارتش بیست میلیونی! یادمان باشد که در آنزمان جمعیت کشور 36 میلیون نفر بود ( به خرمشهر خوش آمدید ، جمعیت 36 میلیون نفر)1 ولی مگر مسئولین توانستند حتی ارتش 2 میلیونی درست کنند ، اگر خیلی خوش بین باشیم بله توانستند ارتش 2 میلیونی درست کنند یعنی 10/0 آنچه امام گفته بودند - با یک حساب ساده سر انگشتی ، از 36 میلیون نفر تقریبا نصف آن خانمها بودند می ماند 16 میلیون دیگر و از این 16 میلیون تقریبا نصف آن کودکان زیر 15 سال و پیران بالای 50 سال بودند که می ماند 8 میلیون دیگر ، (تعداد افراد زیر 15 سال مثل شهید فهمیده و شهید بهنام محمدی و... همچنین افراد بالای 50 سال نسبت به کل رزمندگان کم بودند و اکثر رزمندگان جوانان بین 20 تا 40 ساله بودند) جالب است تقریبا آمار افرادی که برای بار اول در جبهه حضور پیدا کردند حدود 800 هزار نفر بیشتر نیست و همینها برای بار دوم و سوم و ... می آمدند ، یعنی تقریبا همان 10/0 حال اگر همین مقدار هم خانم های پای کار یعنی آنهایی که اگر اجازه داشتند در خط اول حضور پیدا می کردند ، هرچند بعید نمی دانم که اگر خانمها این اجازه را می داشتند بیشتر از این تعدادحضور می یافتند ! همان ارتش 2 میلیونی، یعنی مسئولین وقت نتوانستند بیشتر از 10/0 آنچه حضرت امام گفته بودند را محقق سازند . دیگر در رابطه با امکانات نیز آنچه مسلم است اینکه حتی یک روز هم در همان زمان جنگ ، سازندگی در کشور تعطیل نشد ، جهاد سازندگی وقت با همه ی زحماتی که در جنگ کشید با همان قدرت در روستاها مشغول سازندگی بود و می توان گفت چیزی که بعدها می خواستند هاشمی را بعنوان سردار سازندگی مطرح کنند پایه هایش در زمان جنگ گذاشته شده بود و تازه جهاد یکی از ارگان انقلابی کشور بود ! دیگر سازمانها و ارگانهای نیز به همین صورت ... درد ما این است ، همانهایی که نتوانستند و یا خدای نخواسته نخواستند به حر فهای امام عمل کنند و با همه ی زحماتی که در دوران جوانی برای انقلاب اسلامی کشیده بودند می خواستند ( آهسته بروند و آهسته بیایند که گربه شاخشان نزند ) و جریان مک فارلین را بوجود آوردند و ... متاسفانه توانستند جام زهر را به امام بنوشانند و گرنه هنوز وضعیت ما در جنگ با همه ی سختیهایش به جایی نرسیده بود که مجبور به دادن جام زهر به امام بهتر از جانمان شویم ، چه به گفته ی شهید رجایی جنگ واقعی ما وقتی شروع می شود (می شد ) که همه ی سلاحهایمان تمام شود و آنوقت است که با چنگ و دندان بجنگیم ... و سؤال این است مردم مقصر بودند یا مسئولین ؟ درست در همان زمانی که بعضی مسئولین به امام گزارش از سردی مردم می دادند ، مردم نشان دادند که سرد نشده اند ، نشان به نشان حمله ی آخر صدام به سمت خرمشهر و اهواز – در اهواز وقتی جوانها خبر را شنیدند موتورهایشان را در کنار خیابان جک می زدند و هنوز لاستیک موتورشان در حال چرخش بود که خودشان سوار ماشینهای عازم خط می شدند و در دیگر نقاط کشور هم همچنین ... و امروز نیز از نظر بعضی ها شاید همان وضعیت زمان پذیرش قطعنامه را داشته باشیم هر چند نه جنگی در کار است و نه قطعنامه ای ! ولی هم دشمنان خوب می دانند و هم مردم که وضعیت فرق می کند ، خیلی هم فرق می کند ، هم از نظر نیرو و هم از نظر امکانات ، چه از نظر نیرو در آنزمان اگر فقط جوانان در خط را داشتیم و مردمی که پشت سرشان بودند امروز هنوز یک نسل بجا مانده از جنگ را هم داریم که هم تجربیات خوبی دارند که می توانند الگوی خوبی برای جوانان باشند و اگر در آنزمان جمعیت 36 نفر بود امروز درست دو برابر شده است یعنی 72 میلیون نفر واگر همان 10/0 پای کار و جان برکف را حساب کنیم که به نظر من خیلی بیشتر است و اگر جوانان آنزمان یک درد داشتند و آن درد ولایت بود ، جوانان امروز یک درد دارند و یک حسرت ، درد ولایت و حسرت نبودن در آن دورن را و با یک حساب سرانگشتی یعنی ارتش حداقل 5 میلیونی ( که البته نصف آن خانمها هستند ) و از طرفی اگر جوانان آنزمان شور مقدسشان بیشتر از شعورشان بود 2 امروز هم نسل مانده از جنگ و هم جوانان با حضور در مراکز دانشگاهی و حوزه های علمیه شور وشعورشان هردو بالاست و از نظر امکانات هم امروز به خودکفایی رسیده ایم و تحریم دیگر کارساز نیست و مهمتر از آن از نظر بازدارندگی هم در موقعیتی هستیم که نیازی به گفتن نیست و این را دشمنان خارجی بهتر از دشمنان و بعضی از دوستان داخلی ! می دانند و از نظر اقتصادی هم هنوز به چنان وضعیتی نرسیده ایم که نیاز به این حرفها باشد چه مگر نه اینکه امام فرموند ما را تحریم کنید ملت ما روزه می گیرند و ... و مهمتر از همه ی اینها اینکه ولایت هم همان ولایت است با همان قدرت ، با همان صلابت ، با همان بینش و درایت و ...! ولی واقعیت این است که گذشته از توطئه های دشمنان خارجی دو مشکل داریم که در همان زمان هم داشتیم یکی بعضی از مسئولین ( و حتی به برداشت من بیم خیانت و نفاق بعضی مسئولین ) دیگر اخلالگران اقتصادی که وجود اخلالگران اقتصادی نیز بی ربط به بی تدبیری و خدای نخواسته خواسته و یا بی کفایتی بعضی مسئولین نیست ، از جمله مسائل اقتصادی اخیر ، و اینها تا زمانی که برای اصل نظام اسلامی خطر نداشته باشند شاید قابل تحمل وصبر باشند ، ولی خدا نکند روزی برسد که از طرف ولایت احساس خطر شود و آنوقت است که با اشاره ای مردم خوب می دانند با چه کسانی چه کنند ! و خوب می دانیم که در همه حال به گفته ی امام راحل ما مامور به وظیفه ایم نه مامور به نتیجه ! و درد امروز ما درد آمریکا و اسرائیل و اروپاست نیست ، درد حماقت بعضی سران کشورهای اسلامی است و درد بعضی از همین مسئولین ! برای حسن ختام خاطره ی خودم را بعنوان یکی از هزاران رزمنده از لحظه ی پذیرش قطعنامه می آورم و از نویسندگان جوان بخصوص نویسنده ی محترم ( پشت پرده ی قطعنامه ) و مراکزی که توانش را دارند می خواهم که خاطرات دیگر رزمندگان را هم در حد مقدور در این رابطه جمع آوری کرده و بعنوان مجموعهای برای تاریخ و آیندگان به یادگار بگذارند تا آنگاه « درد قطعنامه » بهتر درک شود. آنزمان مسئولیت یکی از آتشبار های توپخانه را بر عهده داشتم و در اطراف آبادان مستقر بودیم ، وقتی به سنگر آمدم یکی از سربازان خبر را به من داد ، فکر می کنم ساعت 12- 11 ظهر بود ، باور نکردم ، احساس عجیبی به من دست داد ، انگار آتش گرفتم ، تاب نیاوردم ، از سنگر بیرون آمدم ، سوار تویوتا شدم ، دیوانه وار در جاده ی آبادان - اهواز به طرف مقر فرماندهی تیپ حرکت کردم ، به دنبال کسی بودم که بگوید دروغ است ، در بین راه ماشین یکی از مسئولین را دیدم ، از ماشین پیاده شدم و نزد آن مسئول رفتم ، اشک می ریختم ، آن مسئول هم با اشک و آه خبر را تائید کرد ، دوباره سوار شدم و به طرف آتشبار حرکت کردم ، تصمیمات عجیبی در ذهنم نقش می بست ، از جمله اینکه وقتی به آتشبار رسیدم همه ی گلوله های مانده را برسر دشمن بریزم و ... وقتی به آتشبار رسیدم ساعت 2 بود رادیو را روشن کردیم ، گوینده ی خبر گفت : حضرت امام خمینی قطعنامه را قبول کردند و جام زهر را ... انگار سطل آبی را بر بدنم ریخته باشند که نمی دانم سرد سرد بود یا گرم و سوزان و یا اصلا پر بود از زهر ... با پای برهنه از سنگر بیرون زدم ، به خاکریز رسیدم ، پاهایم تا زانو در خاک فرو رفت ، سرم را بین زانوهایم گرفتم و زار زار گریستم و ... و هنوز هم هر وقت می خواهم از قطعنامه بنویسم یا سخنی بگویم همان بغض و همان درد و همان اشک ... و فردا باز عازم منطقه می باشم تا برای دانشجویان از قطعنامه بگویم ...! صدای خوب محمد اصفهانی در گوشم می پیچد که میخواند : (...توی عصر آتش و خون خیلی ها عشق و چشیدند - بعضیا زرد و فسرده ماندنو حسرت کشیدند ... ) حلال همه ی مشکلات ، شادی روح امام و شهدا ، تعجیل در فرج امام زمان (عج) و سلامتی مقام عظمای ولایت صلوات __________________________________________________ 1- تابلو ورودی بعد از فتح خرمشهر که با دستهای هنرمند شهید بهروز مردای نوشته شده بود و امروز در موزه دفاع مقدس خرمشهر نگهداری می شود 2- معتقدم که شور و شعور در کنار هم کارسازند و انشالله در اولین فرصت مطلبی در این رابطه می نویسم زدم فالی و ...
جمعه 91/11/6 — حسین میرزابیگی
باز جمعه است و جان در تب و تاب است و مرغ دل ما در تپش و دل نگران است ، چه سازیم بجز صبر و دعا بحر ظهورش ! ولی از سر شوق و به امیدی ، زدم فالی و آمد غزلی چون شکر از حافظ شیرین سخن خوش خبر پاک سرشت خوش الحان : گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود یارب اندر کنف سایه ی آن سروبلند گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود آخر ای خاتم جمشید همایون آثار گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود عقلم از خانه بدر رفت و گرمی اینست دیدم از پیش که در خانه ی دینم چه شود صرف شد عمر گرانمایه بمعشوقه و می تا از آنم چه به پیش آید ازینم چه شود خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت حافظ ارنیز بداند که چنینم چه شود ... و آورد مرا بر سر شوق و جهید برق امیدی به نگاهم که امید است ببینیم به شب تار جهان جلوه ی آن ماه تمام شب چهارده که خود چهاردهمین ماه منیر است و بر جان ودل ما که هیچ برهمه عالم امیر است ... ؟! الهم عجل لولیک فرج توپ از میدان جنگ تا میدان بازی 2
پنج شنبه 91/11/5 — حسین میرزابیگی
با نام و یاد خدا قسمت دوم و پایانی د : نحوه ی ترکیب افراد در میدان بازی و در میدان جنگ هرچند با توجه به نوع توپ در میدان بازی و میدان جنگ تعداد و ترکیب افراد متغیر می باشد ولی اگر فوتبال را در میدان بازی و توپخانه ی 130م.م را در میدان جنگ که از عمومیت بیشتری برخوردارند در نظر بگیریم حدود افراد مورد نیاز در هردو میدان تقریباً 11 نفر و آرایش آنها در میدان به این شرح می باشد : ترکیب افراد در میدان فوتبال در این بازی تعداد افراد یازده نفر به این قرار می باشند : 1نفر دروازه بان ، 4 نفر خط دفاع ، 3 نفر خط میانه ، 2 نفر پیستون چپ و راست ،1 نفر مهاجم که وظیفه ی آنها به شرح زیر می باشد : 1 ـ دروازه بان : که همان سنگربان تیم می باشد و از وارد آمدن ضربه ی نهایی به تیم یعنی امتیاز دادن یا بهتر بگوییم گل خوردن تیم جلوگیری می کند و هرچه دروازه بان در گرفتن توپ مهارت بیشتری داشته باشد ، بازیکنان روحیه ی بیشتری در بازی دارند . 2 ـ دفاع یا دفاع آخر : همانطور که از اسمش پیدا است به منزله ی خطی است که اگر شکسته شود تقرریباً نتیجه ی بازی را واگذار کرده ایم ، اینکه می گوییم تقریباً چون هنوز برای از دست ندادن نتیجه ی بازی به دروازه بان امید داریم، وظیفه ی دیگر دفاع رساندن توپ به بازیکنان میانه است و تقریباً می توان گفت که بازی سازی از همینجا شروع می شود . 3 ـ میانه : بازیکنان میانه توپ را از بازیکنان مدافع گرفته و به بازیکنان مهاجم میانه یا همان پیستونهای چپ و راست می رسانند و این بازیکنان را صاحب موقعیت کرده تا بتوانند مهاجم اصلی را صاحب توپ کرده تا امتیاز بدست آورند و به هدف نهایی دست یابند . 4 ـ مهاجم اصلی که به عنوان مهاجم نوک حمله شناخته می شود ، در واقع شخصی است که ضربه نهایی را وارد می کند و آخرین تیر ترکش می باشد ، این مهاجم به کمک سه گروه قبل ضربه نهایی را به تیم مقابل وارد می آورند و با تکنیک بالایی که دارد و قدرت نفوذ زیاد از بین مدافعان حریف عبور کرده و گلزنی می کند و برای تیم خود امتیاز بدست می آورد . ترکیب افراد توپخانه در میدان جنگ برای اجرای و هدایت آتش دقیق توپخانه بر روی مواضع و جبهه ی دشمن به سه گروه از افراد نیاز می باشند که عبارتند از : افراد پای توپ تقریباً 5 نفر، فرماندهی و هدایت آتش حدود 4 نفر و 2 نفر دیدبان که تقریباً 11 نفر می شوند و وظایف آنها به شرح زیر است : 1 ـ افراد پای توپ شامل یک نفر گلوله گذار که گلوله را در جان لوله ی توپ می گذارد و با سمبه آن را به جلو می دهد ، یک نفر خرج گذار که خرج را تنظیم کرده و بعد از گلوله در لوله ی توپ می گذارد ، یک نفر زاویه بند که سمت و برد توپ را با توجه به فرامین رسیده از سنگرفرماندهی تنظیم می کند ، یک نفر تلفنچی که فرامین و دستورات را از سنگر فرماندهی گرفته و به عوامل دیگر و بخصوص زاویه بند اعلام می کند و یک نفر هم که گلوله ها و خرج ها را به پای کار می آورد و به دیگران کمک می کند ، در اینجا گلوله گذار با توجه به سنگینی گلوله می بایست از قدرت بدنی بالاتری برخوردار باشد و زاویه بند با توجه به تنظیم آلات سمت و برد لازم است از حداقل تحصیلات برخوردار باشند و معمولاً مسئول و فرمانده ی قبضه نیز می باشد . 2 ـ افراد فرماندهی و هدایت آتش که در سنگر هدایت آتش مستقر می باشند و عبارتند از یک نفر محاسبه کننده ی سمت ، یک نفر محاسبه کننده ی برد ، یک نفر تلفن چی که فرامین و محاسبات لازم را از دیدبان گرفته و به افراد محاسب می گوید و بعد از محاسبه آنها را به افراد پای توپ اعلام می نماید و فرمانده که بر کار دیگران نظارت داشته و گاهی به دیگران کمک می نماید . افراد هدایت آتش می باید از تحصیلات بالاتر و آشنایی با محاسبات ریاضی برخوردار باشند . 3 ـ دیدبانها که معمولاً در بالای دکل دیده بانی یا بر سنگری بر روی خاکریز یا تپه های خط اول و نزدیک دشمن قرار داشته واز نزدیک دشمن را زیر نظر دارند و آتش توپخانه را بر روی سنگر ها و عدوات و مواضع دشمن هدایت می نمایند و عبارتد از یک نفر که معمولاً با دوربین کار می کند و محل اصابت گلوله ها را مشخص می کند و محلی که باید گلوله به آنجا بخورد را معمولاً با اعداد ریاضی اعلام می نماید و یک نفر محاسب که آنها را یادداشت و در صورت نیاز محاسبه های دیگری هم انجام می دهد ، و این محاسبات را یک نفر مخابراتی یا یکی از همین افراد به وسیله ی تلفن صحرایی یا بی سیم به سنگر فرماندهی توپخانه اعلام می نماید و درخواست اجرای آتش می کند . دیدبانها ضمن اینکه از تحصیلات مناسبی و زیرکی خاصی باید برخوردار باشند می بایست شجاعت و جسارت و چالاکی خوبی هم برای بلا رفتن از دکل یا قله ها و حتی گاهی نفوذ در دل دشمن و هدایت آتش از درون جبهه ی دشمن را نیز داشته باشند . نتیجه : همانطور که بیان شد توپ واژه ای است که در میدان بازی و میدان جنگ یعنی در ورزش و دفاع هر دو کاربرد دارد و اگر چه در وهله ی اول فقط تشابه اسمی بین این دو توپ می باشد ولی با کمی توجه مشخص می شود که تشابهات زیادی باهم دارند و این تشابهات خیلی هم بی اساس نیست و می تواند رابطه های بیشتری بین این دو وجود داشته باشد و از طرفی با توجه به بین المللی شدن بازی ها و بخصوص بازی با توپ که به یکی از مسائل کشوری تبدیل شده و می تواند برای کشور افتخاراتی را بهمراه داشته باشد و از طرفی جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و همچنین توپ در میدان جنگ که یکی از وسایل اصلی دفاع می باشد که به گوشه ای از آن در مقاله ی ( حدیث ورزشی فتح فاو ) اشاره کرده ام . هرچند توپ در میدان بازی می تواند پیامدهای منفی نیز داشته باشد و متاسفانه امروزه هدف بازیگران و برنامه ریزان آن بیشتر معطوف به جنبه های مالی و اقتصادی آن می باشد ، همانطور که توپ در میدان جنگ مدافع مرزها و منافع کشور است ، لازم است با برنامه ریزی های دقیق تری سمت و سوی توپ در میدان بازی نیز بیشتر به سوی دفاع از حیثیت کشور و در جهت سازندگی و سلامتی جوانان سوق داده شود و جنبه های هنرمندی و همکاری دسته جمعی و جنبه های مثبث آن بیشتر و بیشتر تشویق و تبیین شود همانطور که مقام معظم رهبری در مورد فوتبال فرمودند : فوتبال ورزش خوبی است که در آن هنرمندی ، چابکی ، حرکت هماهنگ دسته جمعی و همکاری ملاک عمل است. (مقام معظم رهبری ، فجر 11) انشاءالله در پایان لازم به یادآوری است که بنده اگر چه ورزشکار نیستم ولی از طرفی به تبعیت از امام راحل (ره ) ورزشکاران را دوست دارم و از طرف دیگر مدت زیادی را در هنگامه ی دفاع مقدس توفیق خدمت در توپخانه ی سپاهیان اسلام را داشته ام و این مقاله را تقدیم می کنم به روح بلند همه ی شهدای توپخانه ، فرمانده شهیدم سردار مصطفی تقی جراح و سرداران شهید توپخانه ی سپاه شهید حسن شفیع زاده ، شهید غلامرضایزدانی ، شهید محمود ساعدی و شهدای دیده بان و بخصوص سردار ورزشکار سپاه اسلام شهید محمود کاوه .
![]() پیامهای عمومی ارسال شده
+ با سلام می گویند چند دلیل برا اصلح بودن فلانی ... ! می گویم فقط یک دلیل برای اصلح بودن دکتر جلیلی آنهم اینکه دشمنان از آمدن دکتر جلیلی می ترسند و می گویند باید کاری کنیم که جلیلی نیاید نه کس دیگر ! |
جستجودرباره وبلاگمنوی اصلیآخرین پست هاآرشیو
لینک دوستان
پیوندهای روزانهآماربازدید امروز : 12 بازدید دیروز : 3 کل بازدید : 149910 تعداد کل یاد داشت ها : 90 آخرین بازدید : 04/1/12 ساعت : 7:24 ع دانشنامه مهدویتدیگر امکانات |